قصه های خوب برای بچه های خوب .
بی شک دوستانی که الان حدود ۲۵ سال و یا بالاتر دارند ، این کتاب را به خاطر دارندو روزگار کودکی خود را با این کتاب دوست داشتنی سپری کرده اند …
در این مطلب ضمن آشنایی بیشتر با نویسنده این کتاب و دریافت صدا و فیلم از نویسنده آن ، می توانید یکی از سری کتابهای قصه های خوب برای بچه های خوب را نیز دریافت کنید …
نویسنده این کتاب دوست داشتنی کسی نیست جز مهدی آذر یزدی .
مهدی آذر یزدی نویسنده پیشکسوتی که عمر خود را وقف نوشتن برای کودکان کرده است و « قصه های خوب، برای بچه های خوب » او ، بیش و پیش از هر کتاب دیگری ، زینت بخش کودکی های چند نسل از مردم ایران بوده است.
وی از پیشکسوتان ادبیات کودک و نوجوان است که چندین نسل با بازنویسیهای او از افسانهها و داستانهای کهن ایرانی آشنا هستند و کودکیهای خود را در کتابهای او ورق زده و میزنند؛ خالق مجموعهء جاودان «قصههای خوب برای بچههای خوب» و بسیاری از نوشتههای دیگر.
مهدی آذر یزدی نویسنده معروف داستانهای کودکان در سال ۱۳۰۱ در خرمشاه حومه یزد متولد شد .
در ۱۳۲۲ به تهران آمد و مقیم تهران گردید . تحصیلات او بیشتر در حوزه های علمی و دینی قدیم انجام شده است . قبل از آنکه به کار نگارش داستانهای کودکان به پردازد ، به مشاغل گوناگون و از جمله عکاسی و کتابفروشی اشتغال داشته است .
وی از سال ۱۳۳۶ با توجه به زمینه و مطالعات وسیع قبلی اش شروع به نوشتن داستانهای گوناگون برای کودکان نمود . وی با انتخاب سبک بخصوصی در تهیه و نگارش داستانهایش بصورت یکی از نویسندگان ورزیده و مطلع داستانهای کودکان در ادبیات معاصر ایران در آمده است .پنج کتاب در مجموعۀ « قصه های خوب برای بچه های خوب » و پنج کتاب کوچکتر در مجموعۀ « قصه های تازه از کتابهای کهن » انتشار داد .
آذریزدی، اینروزها به نود سالگی نزدیک میشود و به گفتهء خودش بسیار تنهاست و غمگین.
مهدی آذر یزدی: بزرگترین لذت زندگى اش همین کتاب خواندن است. مى گوید: «آخه مى دونى فضول هم هستم، مى خوام همه چیز رو بدونم.» بچه که بود کتاب نداشت، پاى منبرهاى مذهبى بزرگ مى شد و هر چه مى شنید قصه هایى تکرارى بود. کلیله و دمنه را که براى انتشارات امیرکبیر تصحیح مى کرد، دید چه قصه هاى خوبى! کار بازنویسى را براى بچه ها شروع کرد تا کتاب و قصه داشته باشند. مى گوید: «بیابونى که گرگ نداره، میش آمیز عبدالکریمه*. آن موقع عرصه خالى بود و هیچ کتابى نبود. این کار هم تازگى داشت.» حالا البته به نظرش کار هم خوب بوده و تأکید مى کند: «فکرم خوب بوده، اخلاص هم داشتم. نه شهرت مى خواستم، نه پول. فقط مى خواستم براى بچه هایى که کتاب ندارند بنویسم و برکتى که این کار داشته به خاطر اخلاصى است که داشتم.» «قصه هاى خوب براى بچه هاى خوب» آذریزدى که خیلى ها روزگار کودکى شان را با آن سپرى کرده اند با استقبال خوبى مواجه شد.
» روزگار کودکى اش در سختى و فقر رفت. اصلاً مدرسه نرفته و رنگ کلاس درس را ندیده، تا جایى که وقتى در پنجاه سالگى براى اولین بار یک کلاس درس مى بیند نمى تواند جلوى گریه خود را بگیرد. الفبا را از پدر یاد گرفته و خود را با کتاب ساخته است.
» پدرش معتقد بوده مدرسه آدم را فاسد مى کند و مى گفته به فکر آخرت باشید. حساسیت دیگر پدر هم به خاطر این بوده که مدرسه محله متعلق به زرتشتى ها بوده که پدر با آنها میانه اى نداشته. عقده مدرسه نرفتن و بچه ها را با کیف و لباس مدرسه دیدن همیشه براى مهدى آذریزدى باقى مى ماند. نان و پنیر و پیاز و سرکه غذاى روزگار کودکى خانواده آذریزدى بود و هیچ وقت پولى در خانه نداشتند.
» پیرمرد قصه گو به کتابهاى امروزى که با یک ورق زدن در کتابفروشى خواندنش تمام مى شود، انتقاد دارد، ولى در عین حال مى گوید امروز جوانهاى تحصیلکرده اى روى کار آمده اند که با بچه ها آشنایند. او مى گوید بچه دور وبرش نبوده و هرچه نوشته در مقایسه با کودکى خودش بوده. براى بچه ها دعا مى کند که با خریدن کتابهایش خرج او را مى دهند و از خدا مى خواهد بچه ها را زیاد کند، البته کتابخوانهاشان را نه بچه هاى فوتبالیست را. «قصه هاى خوب براى بچه هاى خوب» را آذریزدى به انتشارات ابن سینا داده بود که چاپ نکرد. از میدان مخبرالدوله تا ناصرخسرو را گریه مى کرد، با جعفرى ـ مدیر انتشارات امیرکبیر ـ قهر بود و نمى دانست چطور از او بخواهد کتابش را چاپ کند. جعفرى از پشت شیشه مغازه آذریزدى را که دید فهمید کارى با او دارد. کتابش را چاپ کرد و حالا سالهاست مهدى آذریزدى ـ حتى اگر دیگر ننویسد ـ براى بچه ها قصه مى گوید …
» دریافت کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب (PDF)
شامل ۱۴۲ صفحه
حجم : ۶ مگابایت